معنی جشن مذهبی

حل جدول

جشن مذهبی

مولودی


جشن

مجلس بزم، شادی و خوشی

مجلس بزم

گویش مازندرانی

جشن

شادی – جشن

فرهنگ عمید

جشن

مراسم توٲم با شادی و مهمانی برای یک امر مسرت‌انگیز: جشن عروسی،
عید: به سالی اندر هموار پنج جشن بُوَد / دو رسم دین عَرابی، سه رسم مُلک عجم (عنصری: ۲۰۴)،
شادی، خوشی، سُرور،

افزایش حرارت بدن و سرعت نبض، تب،

لغت نامه دهخدا

مذهبی

مذهبی. [م َ هََ] (ص نسبی) متدین. متشرع. مؤمن به مذهب. معتقد به شریعت و مذهبی که دارد. پای پند دستورها و آداب مذهب. متعصب در مذهب و عقیدت خویش. رجوع به مذهب شود. || مربوط به مذهب.
- اشعار مذهبی، اشعاری که درباره ٔ مذهب و اولیاء مذهب باشد.
- سخنرانی مذهبی، نطقی که مربوط به مسائل مذهبی یا تبلیغ مذهب باشد. رجوع به مذهب شود.

فرهنگ معین

جشن

مجلس شادی و شادمانی، مهمانی، سور و سرور. [خوانش: (جَ) (اِ.)]

(جَ شَ) (اِ.) تب، بالا رفتن دمای بدن.


مذهبی

مربوط یا منسوب به مذهب، دیندار مؤمن و معتقد به مذهب. [خوانش: (مَ هَ) [ع.] (ص.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

جشن

شادی و عیش و کامرانی، عید، بزم، سور، مهمانی، ضیافت


جشن زفاف

جشن عروسی و جشن زناشوئی


جشن تولد

زاج سور زاد جشن

مترادف و متضاد زبان فارسی

مذهبی

مذهب‌گرا، باتقوا، دیندار، مومن، متقی، دینی،
(متضاد) غیرمذهبی

فارسی به عربی

جشن

ابتهاج، احتفال، عید، کرنفال، مراسم، مهرجان، یوبیل، اِحْتِفالٌ

معادل ابجد

جشن مذهبی

1110

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری